زندگی عشقولانه من زندگی عشقولانه من ، تا این لحظه: 15 سال و 29 روز سن داره
پرنسس رویایی ما پرنسس رویایی ما ، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

رویای واقعی

بهترین شوهر دنیا ...

عاشقتم ....  تو این یکی دوروزه مهمون داشتم ، عشق نازم خیییلیییی کمکم کرد . همش مواظب بود من خیلی خسته نشم ، دیروز هم واسم یه جعبه ناز خرید که توش سه تا هدیه بود که خیلی غافلگیر شدم ، دوربینم شارژ نداشت که عکس بگیرم اما امشب عکس میگیرم و میزارم ، اخه من عاشق چیزای قدیمی هستم ، اینا هم یه جوری قدیمین اما کلاسیک ساخته شدن . اینم عکس بابایی گل من ... ...
28 دی 1392

هویجوری.....

سلام ، خوبین ؟خبر خاصی ندارم همینجوری اومدم که بدونین به یادتون هستم .آهان ... 5 شنبه یه مهمونی داشتم ، کلی کار کردم البته زینا هم بود خیلی کمک کرد . دوستای من و دوستای بابایی مهمونمون بودن .خوب بود . خوش گذشت و سون جون شمال بود با فوتی ، بهار هم نیومد چون بالام رفته بود ماموریت .جاشون خییییلییییی خالی بود . نمیتونم واستون عکس بزارم اخه ... اخرشم زینا سورپرایزمون کرد  ، باورتون نمیشه تولد دوستم سمیرا بود ، خخخخخخخ  و منم بدون خرید هدیه وایساده بودم اون وسط ، من و زینا جون . خوش گذشت جاتون خالی . ...
23 دی 1392

تولد بهار عزیزم ( البته با تاخیر )

  برای یه دوست عزیز که 5  مهر تولدشه :     تولد دوست دارم بدونی که دلم می خواد خوشی برات از آسمون بباره دوست دارم اوقات رمانتیک و شادی در انتظارت باشه دوست دارم زندگیت سرشار از امید و محبت و عشق باشه امیدوارم توی زندگیت با افرادی مثل خودت آشنا بشی و لذت هم صحبتی با مهربونها رو بچشی امیدوارم لحظه های خوشی با دوستات بگذورنی، از اون لحظه هایی که از خنده غش می کنی و بهت خیلی خوش می گذره امیدوارم وضع مالی ات خیلی روبه راه باشه و همش واسه خودت و بقیه هدیه های خوب بخری خلاصه اینکه برات همه ی خوبی ها و خوشی ها رو آرزو دارم     ...
15 دی 1392

یه روز برفی تو شهر گل وبلبل

من اووووووومدم ..... سلام ، من دیروز یعنی جمعه اومدم ، دوباره برگشتم تهران وتنهاییهام شروع شد .البته پیشی گلم هست اما مامانم وبابام و اجی کوچولوی نازم نیستن که ، تازه خان داداش و داداش گلی و اجی بزرگه و بچه ها شون واینا هم نیستن . خلاصه اینکه من اصلا اصلا اصلا تهران رو دوست ندارم و یکی از ارزوهام برگشتن به شیرازه .اما نمیشه ، چون که پیشی خان فقط تهران رو دوست داره . جای همتون خالی عالیییییی بود ، خیییییلییییی خوش گذشت . کلی گشتیم و دید وبازدید و نذری هم داشتیم ، ابجی بزرگه نذری داشت وما رفتیم کمک ، انقدر کمک کردیم وبوی غذا بهمون خورد که دیگه سیر شدم ویه ذره هم نتونستم زرشک پلوی خوشمزشونو بخورم . اما واااااااای جاتون خالی فردای همون ر...
15 دی 1392

میخوام برم شیراز ... هورا..............

سلام دوستای گلم تو دنیای مجازی. خوبین ؟؟؟ امروز 5 شنبه است ومحل کارم حسابی خلوته . یه خبر خوب دارم با دوست جونم رویا میرم شیراز. اول به بهار گفتم اما اون خنگول گفت   ( کار دارم و از این حرفا ) . منم . خلاصه نیومد دیگه . حالا با اون یکی دوستم میرم . ایشالا تاآخر هفته میمونم و عکساشو میزارم براتون . ...
5 دی 1392

کریسمس

  کریسمس مبارک به همه دوستای گلم . مخصوصا مهرآیین عزیزم . با یه دنیا عشق خیلی دوست دارم میدونم حتما امروز اینجا میای و اینو میبینی بهت خوش بگذره ... ...
4 دی 1392

قصر کوچولو واسه فاطمه خانوم

سلام . بالاخره کارهام تموم شد . اینم عکساش :اولیش یه قصر کوچولو و بعدیش بند لباساشه اخریشم گهواره نی نی که بند لباساشو روش آویزون کردیم و اون اخری هم پشت دریه ، البته این نی نی ما با اینه دختره اما مامانش وسایل پسرونه دوست داره . ایشالا که نی نی همیشه سالم باشه و واسه مامان و بابا خوش قدم باشه . عکسها تو ادامه مطلب ...
24 آذر 1392