زندگی عشقولانه من زندگی عشقولانه من ، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره
پرنسس رویایی ما پرنسس رویایی ما ، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

رویای واقعی

عقد اجی جونی من شمیم

1392/8/13 10:19
نویسنده : غزل , باباییش
328 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزای من ، خوبین ؟؟

من که خیلی خوبم ، دیروز جشن عقد دخترخاله جونی من شمیم بود . خیییییلیییی خوش گذشت .گروه جاز  منم با بابایی همش رقص . خلاصه که عالی بود اخرش هم همه با هم خواننده . خیلی خوب بود . ایشالا که خوش بخت بشی اجی جونی من . خیلی رقصیدیم خیلی جیغ جیغ کردیم . اخر شب هم همه واسش شعر  خوندیم . بعد هم دسته گلش رو پرت کرد به سمت مجردا که بابایی جان هم قاطی  وایساده بود ومنم کتک . خلاصه اینکه بابایی خان هر کاری کرد فرار بازم دسته گل رو نتونست بگیره ومنم خیلی بهش خندیدم و بعدش کلی اذیتم کرد که شانس اوردی دسته گل دست من نیفتاد و تو از اول خوش شانس بودی و این حرفا و منم بله. شب هم یه اهنگ گذاشتن و همه نشسته بودن ناگهان در یک اقدام خاص خخخخخخ بابایی اومد ودست منو گرفت و برد وسط پیست رقص  دوتایی رقصیدیم رقص رقص ، خاله جونی ها هم مثل همیشه کلی خوشحال شدن وکیف کردن . آقا خداییش منم خییلی ذوق کردم با این کارهای سورپرایزی اقای مهربون خونه که ایشالا فداش بشم . عشقم دوست دارم دوست دارم دوست دارم قلب.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

الناز
15 آذر 92 11:47
سلام خوشحالم برای خشحالیتون خانمی....انشالله همیشه شاد و خوشبخت باشین
غزل , باباییش
پاسخ
مرسی عزیزم ایشالا شما هم شاد باشینو همیشه بخندین
مامان و بابایی دخمل بلا
25 فروردین 95 13:08
سلام غزل جونی دخمل خوشگلت چطوره خودت خوبی کلی دلم تنگ شده واستتتتتت مجبور شدم این پست کامنت بزارم آخه رمز پستهای اخیرتو ندارم برام بفرست رمزتو حتما دوباره گلم