سفر به شیراز
سلام دوستای دنیای مجازی اما واقعی خوبین ؟
تو این تعطیلی شهادت امام حسین و عاشورا وتاسوعا من با کلی اصرار بابایی رو راضی کردم با قطار بریم شیراز . تنبل خان مشگفت راه دوره یا با ماشین خودمون بریم یا با هواپیما . خلاصه راضی شد چون فایده نداشت واسه دو روز واشین رو این همه راه ببریم و بلیط هم نبود . خلاصه بابایی اخرش گفت : وراضی شد بریم . من ، بابایی .
واااای وقتی رسیدیم همه سورپرایز شدن ، اخه نمیونستن . مامان گلی وقتی دررو باز کردن و من از خوشحالی گریه کردم . ( امام حسین جونم ببخشید اخه مامان گلی رو خیلی وقته ندیده بودم ) اینم منم . خلاصه جای همه خالی . اینم یه عکس از حیاط و حوض ارگ کریم خان .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی