هویجوری 3

1393/4/16 12:38

460 بازدید

اشتراک گذاری

سلام ... آرام

سرم شلوغه ... اخه ماه تیره ... ماه اظهارنامه مالیاتی ... واسه همین کم میام ... اما خداروشکر ، خوبم ... نماز و روزه هاتون قبول ایششششششششششالا ... مواظب خودتون باشین ... دوستون دارم هوار تا ... بوس

اهان ... یه چیزی ... غزل زرنگ شده زیبا ... صبح ها میرم یه پارک و میدوم و رژیم گرفتم و عصر ها میرم باشگاه تردمیل واسکی فضایی و اینا تعجب ... شبها هم هفته ای دوبار استخر از 9 تا 11/30 شب ...

بهله ... همچین دختر ورزشکاری شدم من زیبا ... خواهشمندم دعا کنید بنده در اسرع وقت یه چیزی حدود 7 کیلو وزن کم کنم خندونک تا بابایی انقدر گیر نده چاقالو شدی ... تازه همش 59 کیلو هستم ... اما بابایی هی گیر داده که چاق شدم دلشکسته ... یه تصمیم هم داریم واسه مسافرت ... هنوز همسفرامون معلوم نیستن ... میریم ارمنستان ...شاید سون جون بیاد ... مرمر گلی ( اجی کوچیکه ) هم میاد ... بغل

همین دیگه ... فعلا خبری نیست ... بای بای محبت

راستی ... من چرا نمیتونم شکلک بزارم ؟؟؟؟ چرا ایکونش نیست خووووووووووووو ؟؟؟

پسندها (6) پسندیدم

مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

فریبا
16 تیر 93 16:32

سلام احوالتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت؟؟؟؟؟بابا تو که چاق نیستس حتما بهت حسودیش میشه خشملی گیر میده

چه خبلا؟؟پستت که هست؟؟؟؟به سلامتی سفر بری و بر گردی دیگه دست به کار بشی آفلین غزل زرنگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ دوست دالم ی عالمه دلم برات تنگ شده

غزل , باباییش
پاسخ

سلام دوست جونم ... خوبی ؟ نی نی گلی خوبه ؟ بابای نی نی گلی خوبه ؟؟؟؟ خوووووب خدا روشکر ... مامان شدی ... دیگه نیستی ... پست کم میزاری ... هی میام میبینم نههههههه خیییییر نیستی ... با با نمیتونم شکلک های خوشگل بزارم ... ایکونش نیست ...

مامانی و بابایی دخمل بلا
18 تیر 93 23:26

جز دعا کار دگر نیست مرا , شب روزت همه شاد , دلت از غم آزاد , همه ایام به کام , و تو پیوسته سرافراز و ز هر غصه برون , همچو گنجشک به هر بام و درخت , بنشینی خندان .... وسبکبال تر از برگ درخت , در هوا رقص کنان , مشق پرواز کنی سوی سپیدار بلند , و ز تو نغمه مستی آید ... لحظه هایت چون قند , روزگارت لبخند , هفته هایت پر مهر , هر کجایی که قدم بگذاری , همه از کینه تهی , همه از قهر و عداوت خالی , همه جا ، نام تو از مهر ، به لب ها جاری ... و تو با یاد خداوند بزرگ , به سلامت ببری راه به پیش .....

غزل , باباییش
پاسخ

ممنونم عززززززززززیم خیلی ناز بود خییییلی حس خوبی بهم داد خیلی

مامی دلسا
19 تیر 93 15:08

خووووووووووووش بگذره مسافرت چه جای خوبی رو انتخاب کردی

[تا حالا اونجا نرفتم خدا کنه خوب باشه

مامانی و بابایی دخمل بلا
21 تیر 93 12:40

مردی بر همسر خود در آشپزخانه وارد شد و از او پرسید : کدام یک از فرزندان خود را بیش از دیگر فرزندانت دوست داری ؟ همسر او گفت : همه آنها را بزرگشان و کوچکشان ، دختر و پسر همه یکسانند و همه را به یک اندازه دوست دارم , شوهر گفت : چگونه دل تو برای آنها همه جا دارد ؟ همسر جواب داد : این خلقت خداست که مادر , دلش برای همه فرزندان خود وسعت دارد , مرد لبخندی زد و گفت : اکنون شاید بتوانی بفهمی که چگونه دل مرد برای چهار زن همزمان وسعت دارد ! خدایش بیامرزد , روش والایی در قانع کردن داشت ، لاکن موقعیتش در آشپزخانه غلط بود .... مراسم آن تازه در گذشته صبح و بعد از ظهر فردا برگذار می شود !

غزل , باباییش
پاسخ

مامانی و بابایی دخمل بلا
23 تیر 93 14:57

این خارجی ها با ابداع کلمه lol به جای loud out laugh مثلا خواستن بگن که ما خیلی مبتکریم........ اما قهرمانان ایران زمین با ابداع خخخخخخ به جای ( خیلی خوبه خدایی خیلی خندیدیم خیر ببینی!! ) نقشه دشمنان رو نقش بر آب کردند !

مامانی و بابایی دخمل بلا
23 تیر 93 14:58

سلام غزل جون گل و نازنینم خوبی عزیز دلم ؟ پست چدید نمیزاریییییییییییییی پس ؟ ممنونم عزیزم که میای و بهمون سر میزنی و برامون کامنت میزاری مهربون . راستی کی میرین سفر ؟ خوش بگذره عزیز دلم .... میبوسمتتتتتت. سلام دوست جونم ... خوبی ؟ دیروز پست گذاشتم کلی نوشتم پاک شد .. امروز میزارم

رویای واقعی

هویجوری 3

نظرات (6)

مطلب بعدی

مطلب قبلی