غزل یه سال بزرگتر شده ...
غزل یه سال بزرگتر شد ...
یه سال دیگه هم گذشت ... من یه سال بزرگتر شدم ... خندیدم ... گریه گردم ... نفس کشیدم ... یه سال دیگه از عمرم گذشت ... وبلاگ دار شدم ...یه سال دیگه هم خدا دوستم داشت و بهم اجازه داد افتاب رو ببینم ... سی سال گذشت و من امروز اولین روز از سی سالگی ام رو تجربه میکنم ...
سی سال از اون روز گرم تابستون گذشت ... روزی که مادرم درد کشید و من با گریه متولد شدم ... به راستی که چگونه میتوان آن ثانیه های سراسر از درد را برای مهربانترین زن دنیا جبران کرد ؟ وسی سال زحمت را برای پدرم ... نگرانی هایشان ، زحمتهایشان ... ولطفهایی که میدانم هیچوقت توان جبران کردنشان را ندارم ...
فکر کنم سی سالگی طعم خاصی ندارد اما من چقدر طعم گس را دوست دارم ... امیدوارم سی سالگی برایم شیرین توام با گس باشد ....
غزلی نوشت :
بزرگ شدم .... بیشتر بزرگ شدم ... هوراااااااااااااااا .... تشریف بیارین تولده ... کادو دارها بیان جلوی صف ... نمیدونم امروز چه روزی در انتظارمه ... خخخخخخخخخخخ ... مدیر عامل در اقدامی بیسابقه ... حالم را گرفت .... خخخخخخخ فکر کردین میخوام بگم بهم کادو داد ؟؟؟؟ نه بابا مدیر عامل ما از اون مدیر عامل ها نیس ... از اوناس که همش اعصاب نداره ... خخخخخ ....
ببینم امشب چه خبر میشه بهتون فردا خبر میدم ... ولی حتما یه خبرهایی هست ... اخه بابایی موذی شده بود هروقت موذی میشه و زیرکانه یه کارهایی میکنه من میفهمم ، قربونش برم ... عین بچه ها میشه ... وقتی موذی میشه دقیقا میشه بچگی هاش رو تجسم کرد که چه جوری خرابکاری میکرده ... دیشب هم هی یواشکی یه کارهایی میکرد و یه تلفن های مشکوک داشت ... راستی مامان گلی هم دیشب اومدن از مشهد ... اخه با خاله ها مجردی رفته بودن مسافرت ... بابا گلی هم صبح زنگ زدن و تولدم رو تبریک گفتن ... الهی من فداتون بشم باباگلی که انقدر ماهین .... خداجونم راستی ...
ممنون به خاطر داشتن بهترین پدر و مادر دنیا ... بابا گلی ، مامان گلی عاشقتونم ... هوااااااااااار تا ...
شاید خدا خواست و سال دیگه تولدم رو سه نفری بودیم .... نمیدونم ... شاید .... تا مهربانترین چه بخواهد ؟؟؟؟؟؟
بازم همتونو دوست دارم ... واسم دعا کنین که روزهای خوبی رو پیش رو داشته باشم ... این بهترین نوع دعا کردنه ، با زبانی دعا کنیم که گناه نکرده ایم ... و ان فقط زبان یک دوست و دعای یک دوست در حق ماست ...
روزهاتون پر از شادی و شکلات و شادی وخنده ...