زندگی عشقولانه من زندگی عشقولانه من ، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره
پرنسس رویایی ما پرنسس رویایی ما ، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

رویای واقعی

غزل لاغر شده ...

1393/6/29 15:14
نویسنده : غزل , باباییش
920 بازدید
اشتراک گذاری

اول سلام ... 

خبر ... خبر ....  آقا لاغر شدیم حسابی ... داریم لذت میبریم از خومان ... شدم 56 کیلو یعنی  4 کیلو وزن و یک سایز کم کردم ... خیلی خوشحالم ... آقا خوشگل که بودم خوشگل تر شدم ... ماه شدم .... خندونکخخخخخخ .... اعتماد به نفس رو دارین ؟؟؟خندونک
اون وقتا غزل 53 کیلو بود بعد هی خوش گذروند و خوش گذروند وچاق وچله شد وتبدیل شد به یک عدد غزل 60 کیلویی ... بین خودمون بمونه ولی اخراش دیگه شده بودم سایز 40 تازه بازم مانتو چهل واسم تنگ بود ... بابایی هم همش غر میزد و میگفت چاق شدی ... خلاصه بعد از کارم میرم یه باشگاه نزدیک خونه وورزش میکنم ورژیم هم میگیرم 508719_threadmill.gif... و الان یک عدد غزل داریم با 56 کیلو وزن و سایز 38 که یه ذره این سایز واسش بزرگه .... و البته بسی خوشحاااال .... حالا غزل همیشه خندان وخجسته رو تجسم کنین که حالا خوشحال هم شده .... 748420_JC_hurrah.gif

و حالا نوبت غزل است :


جاتون خالی گیر میدم به بابایی اساسی با این جملات :

•    بابایی گلی صبح میری سر کارمیخوای شکمت رو بزار خونه ، نیست که سنگینه ، اذیت میشی .

•    بابایی گلی میخوای تو کیف منو نگه دار منم شکم تو رو بیارم خسته شدی ...
•    بابایی گلی شام مهمونیم شکم تو رو چه کار کنیم ؟؟؟
•    ای بابا .... از خاله نپرسیدم شکم تو هم دعوته امشب یا نه فقط خودمون دعوتیم ؟؟؟
•    بابایی گلی کمر درد نگیری واسه حمل شکم ؟؟؟
•    بابایی گلی همش مال خودته یا نصفش امانته ؟؟؟
•     باید فردا برم یه شکم بند بارداری واست بخرم سخته خداییش ...

و البته بعد از گفتن جمله  باید مکان مورد نظررا ترک کنم ... خداییش ... شاید منو بخوره ... حالا بیچاره همش یه ذره شکم داره ها ...
 خلاصه اینکه خیلی حال میده ... من که به بابایی گیر میدم ، قربونش برم یه وقتایی ازدست جمله های من چنان بلند میخنده که من با خنده اش خنده ام میگیره ...795520_girl_yes.gif مخصوصا دیشب که شام خونه خاله دعوت بودیم با گفتن اون جمله که نپرسیدم از خاله ... بلند بلند میخندید و میگفت چنان حالی ازت بگیرم که تو خل و چل خانوم انقدر ادعات نشه ...
حالا رفته واسه خودش کویتیشن ثبت نام کرده ... خودم برگه اش رو از جیبش پیدا کردم که هر جلسه یک کیلو کم میشه ... بعدش اومده میگه :
بابایی : غزل ساک باشگاهم رو کجا گذاشتی میخوام از فردا برم باشگاه ...
من : باشگاه چرا ؟؟؟سخته که واست ... از سرکار میای خونه که خیلی خسته ای ...
بابایی : نه بابا ...چه سختی ای ... میرم دیگه ... بلکه روی تو کم بشه ...
من : خوب بری باشگاه که کلا وزن کم میکنی ، وزنت خرا ب میشه .. میخوای بری از این دستگاه لاغریا ؟؟؟
بابایی : نه بابا ... دستگاه لاغری ... لوس بازی ... نمیخوام ...میخوام با ورزش کم کنم ... حالا چرا رفتی تو فکر دستگاه ...؟؟؟؟
من : الهی قربونت برم ... حالا این دکتر محمدنیا جلسه ای چند میگیره ؟؟؟
بابایی : (نیم ساعت میخندید ) جونور فضایی من ، از کجا فهمیدی ؟؟؟
من :
خلاصه خیلی خندیدم .... نیم ساعت هی دهن کجی میکردم اداشو در میاوردم و میگفتم :نه بابا ... ورزش بهتره ... از این لوس بازیا خوشم نمیاد .... هی بهش میگفتم : بابا ... لوس بازی ...
جاتون خالی خیلی خندیدیم ... اخه خداییش من چرا قربون این شوهر جونم نرم ؟؟؟؟ شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے
 

پسندها (4)

نظرات (14)

مژده
29 شهریور 93 19:54
کاراگاه غزل مچ باباییش و گرفت خییییییییییییییییییییییییییلی باحال بود تیکه هات غزل جون کلی خندیدم
غزل , باباییش
پاسخ
سلام مژده گلی ... خوبی ؟؟؟؟ دلم برات تنگ شده بود ... از فریبا خبر نداری ؟؟؟
مامان فریده
30 شهریور 93 14:49
افرین غزل جون با اراده منم 2 کیلو کم کردم 2 سایز هم کم شدم بعد از شیر گرفتن اوا سفت و سخت میخوام باشگاه برم و رزیم بگیرم ایشاللللللللللااااااااه خخخخخخخ اگر خدا بخواهد
غزل , باباییش
پاسخ
ای ول مامان خانوم ... اره بابا ... لاغر میشی حتما ... ببینم چه میکنی ...
مامان بردیا اریایی
30 شهریور 93 15:44
طفلی بابایی با این تیکه پرت کردنای شماهمیشه شاد باشین عزیزم ممنونم دوست جون جدید ... [
مامانی دخمل بلا
30 شهریور 93 23:35
سلااااااااااااااام غزل جون گل و مهربون 56 کیلویی من کلییییییییییی خندیدم با خوندن این پست .... رو کم کنی دارین دیگه ان روزا ..... بیچاره بابایی مگه از پس تو آدم فضایی خوشگللللللللل و بامزه برمیاد آخه منم مثل بابایی نیم ساعت خندیدم به کارات .... تبریک میگم لاغر شدنت رو .... آفرین به این همت و پشتکاااااااااارت .... کاش منم لاغر میشدمممممممم میشدم 52 کیلو .... واسه رو کم کنی نه ها ... دوس داشتم خودم مراقب خودت باش و اینقدر بابایی رو اذیت نکننننننننن دخترررررررررررر ...
غزل , باباییش
پاسخ
سلام دوست جونم ... خوبی ؟؟؟ بابایی حقشه ... اینجوری زندگی قشنگتره ... تنبل خانووووووم زود باش لاغر شو ....
رزا
31 شهریور 93 8:37
برو عزیزم ما که جلوتو نگرفتیمهی قربونش برو هی بخند ماهم وقتی خوندیم میخندیمدوست خوبم انشالله همیشه شاد باشی
غزل , باباییش
پاسخ
ممنونم رزای عزیز
خاله و مامانی و روژان
31 شهریور 93 16:44
خاله شما که لا غر بو دی الان دیگه مثل من شدی
غزل , باباییش
پاسخ
خاله الهی قرونت بره عششششششششششششقم ... خوشگلترین دختر دنیا ....
مامان خدیجه
1 مهر 93 14:07
سلام خیلی زیبا مینویسید وب جالبی دارید اگه موافق باشید دوست دارم لینکتون کنم
غزل , باباییش
پاسخ
خیلی هو خووووووووب چرا که نه ؟؟؟؟
فریبا
1 مهر 93 16:28
الهیییی قربون دوست باربی ام برم الهی نی نی دار بشی رژیم مژیم تعطیل شکمت قلنبه شه بزنه بیرونننننننننننننننننننننننننننننننن آفرین خوشم میاد ی دوست با اراده پیدا کردم منم بعد که نفس 6 ماهش شد میچسبم به رژیم میشم باربییییییییییییییییییییییالان که بالنی شدم واسه خودمدوست دارم
غزل , باباییش
پاسخ
دوووووووووووووووووس جونم سلام خوبی ؟؟؟ بالنی ؟؟؟؟ خخخخخخباحال بود فدات م ... ادرس خانوم ادرس
فریبا
2 مهر 93 10:39
عزیزم باشه بهت میدم به موقش دوستتتتتتتتتتتتتتت دارم ی عالمههههههههههههههههههههههههههههههههه
مامانی دخمل بلا
3 مهر 93 10:27
شهادت خورشید نهم , جواد الأئمه , نور چشم حضرت رضا علیه السلام بر همه شیعیان و دوستداران اهل بیت تسلیت باد ....
مامانی دخمل بلا
4 مهر 93 12:29
سالروز پیوند دو نور آسمانی , حضرت علی علیه السلام و جضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رو تبریک عرض میکنم ....
مامانی دخمل بلا
4 مهر 93 12:31
سلام لاغر خانوما کجایی غزل جونی .... بابا ما دلمون تنگ میشه برات ... یه دفعه غیبت میزنه دخترررررر وقتی ازت خبری نیست دیگه یعنی داری بابایی رو اذیت میکنی حسابی ... حالا بعدا پست جدید گذاشتی میبینیم چه آتیشایی سوزوندی ... بگو خوب
غزل , باباییش
پاسخ
من و اتیش سوزوندن اخه ؟؟؟؟
مامان بردیا اریایی
8 مهر 93 23:59
سلام خان خانما چه خبر از اقای همسر چه خبر دوباره اذیتش نکردی که؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ میره ورزش یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خیلی خوشحالم که باهاتون دوست شدم
غزل , باباییش
پاسخ
سلام دوست جونم ... نه بابا هی زنگ میزنه جلساتشو عقب میندازه ...
مامان بردیا اریایی
9 مهر 93 12:26
غزل جون این بابایی وزن کم کن نیست الکی دل خوش نباش عزیزم
غزل , باباییش
پاسخ
عاشقتم .... ای ول ... همه بابایی رو میشناسن ....