زندگی عشقولانه من زندگی عشقولانه من ، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره
پرنسس رویایی ما پرنسس رویایی ما ، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

رویای واقعی

نی نی تهدید میشود :

1393/8/4 16:09
نویسنده : غزل , باباییش
430 بازدید
اشتراک گذاری

حالم بده ... سلام

حوصله ندارم ... همش حالم بده از صبح تا شب .... کلافه شدم .... از بیدار شدن از خواب شروع میشه تا حدودای عصر ...

بیچاره غزل ... گناهی شده ... اخییییییی ....

اخه این چه وضعیه نی نی گلی جان ... چرا این جوری میکنی مادر ؟؟؟ بشین واسه خودت ساکت دیگه ... این جوری کارمون نمیشه ها ... مامان کلی کار داره ... تازشم واسه شما باید هوارتا چیز خرید کنم ... نمیشه که شما رو اعصاب مامان پیاده روی کنی بعد مامان هم هی واسه شما خرید کنه ، از حالا گفته باشم .... نی نی خوبی باش ... نی نی گلی باش ... اصلا از نی نی های مردم یاد بگیر . این دیگه چه وضعیه راه انداختی ؟؟؟

ببین مامانی هزار تا دوست داره ... ببین مامانی هی کار داره ... هی میره دانشگاه ... هی میره مهمونی ... هر جا هم میرم تورو با خودم میبرم ... ببین همش پیش مامانی ... پس مامانی رو اذیت نکن ... از فردا صبح نینی گلی خوبی باش .خوووووووووب ؟؟؟

 

پسندها (5)

نظرات (9)

فریبا
4 آبان 93 18:25
خوابالووووووووو خانم غزل اولش یکم سختهههههههههههه باید باهاش کنار بیایی نبینم دیگه نی نی رو تهدید کنیییییییییییییییی هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
غزل , باباییش
پاسخ
خداکنه این روزهای حالت تهوع زود بگذره ... اذیت میشم حسابی مخصوصاچون سر کار هستم ...
رزا
4 آبان 93 22:02
عزیزم میگذره نگران نباش نینی با این همه تهدید حتما نینیه خوبی میشه .............تو سختی کشیدنات منم دعا کن
غزل , باباییش
پاسخ
ایشالانی نی خوبی بشه ... حتما رزا جان ...حتما
فریبا
5 آبان 93 11:56
غزل جون سلام ویارت تا آخرای ماه 4 هست صدای قلبشو شنیدی؟؟؟؟به زیاد بخور از ویار جلوگیری میکنه آبلیمو تازه بریز تو آب بخور
غزل , باباییش
پاسخ
چشششششششششششششششم مادر جان
مامان بردیا اریایی
5 آبان 93 12:46
غزل جون چه خبرته این همه تهدید تازه اول راهی بذار چند ماه بگذره بعد شیطونی هاش رو ببین تازه میفهمی شیطونی یعنی چی
مامان بردیا اریایی
5 آبان 93 12:47
مجبور نیستی بری سرکار بشین تو خونه از نی نی مراقبت کن
غزل , باباییش
پاسخ
ولی خداییش مجبورم ....
مامان بردیا اریایی
5 آبان 93 12:47
بار اخرت باشه عسل خاله رو تهدید میکنی ها
غزل , باباییش
پاسخ
چشششششششششششششم
مامانی دخمل بلا
5 آبان 93 16:44
سلاااااااااااااااااام غزل جون گل و نازنین و مهربونم وااااااااااااااااااااااااااااای نمیدونی از مسافرت اومدم و وبت رو دیدم چقدررررررررر سورپرایز شدمممممممممممم ... عزیزم مبااااااااااااااااارکه نینی .... نینی ما رو تهدید میکنیییییییییییییییی ؟؟؟ مفتکی میخواهید مامان شوید عایا ؟؟؟ به نظرت دخمل دار شدن آسان است عایا ؟ حالا پوست هایی کنده خواهد شد از غزل جون گناهی شده ما .... حالا هی بابایی رو اذیت کن ... اینم نتیجشششش قربونت برم عزیز دلم .... شوخی میکنم باهات ... ویار و تهوع خیلی سخته ... منم بدترین نوع ویار رو تا 6 ماه داشتم ... تهوع شدید و حتی نمیتونستم آب بخورم و بدم میمومد ازش ... ولی میگذره گلم ... نگران نباش و صبور باش ... مامان شدن همینه دیگه ... حالا سختی های اصلی در راهه و بعد از به دنیا اومدن نینی .... دیگه بابایی رو اذیت نکنیا نینی گلی غزل جون ما رو هم تهدید نکن دختر نینی جونی گل ما , تو هم هوای مامانی رو بیشتر داشته باش عزیزممممممممممم
غزل , باباییش
پاسخ
سلام دوست جونم . اومدی بالاخره ؟؟؟ چشم دیگه نق نمیزنم ...
مامانی و بابایی دخمل بلا
7 آبان 93 13:21
سلام غزل گل گلی ... خوبی ؟ نینی خوشگلم چطوره ؟ هنوزم آتیش میسوزونه این وروجک ؟ قلبونش برم من ... کلا نی نی ها به باباشون میرن و در کل یه بابایی هستن واسه خودشون همچین زیر زیرکی کار خودشونو میکنن و به روی خودشون هم نمیارن عزیز دلم انشاالله به زودی زود بهتر بشی و خیلی این دوران بهت سخت نگذره که خودش کلی خاطره است .... راستیییییییییییی نگفتی چطوری به بابایی اطلاع دادی دارن بابایی یکی دیگه هم میشنا ....
غزل , باباییش
پاسخ
ممنون ایششششالا که فقط حالت تهوع خوب بشه ... بقیه اش رو خدا بزرگه ... اونم میگم چششششششم
مامان فریده
8 آبان 93 1:32
افرین مامان فعال منم از این مامان های ناز نازی که تا بار دارن از جاشون تکون نمیخورن بدم میاد خودم هم تا لحظه اخر سر کار بودم
غزل , باباییش
پاسخ
همچین دختری هستم من ...