این روزهای من ونی نی گلی
سلام نی نی گلی توی دل مامان ...
خوبی ؟؟؟ دوست جونام خوبین ؟؟؟
این روزها من ونی نی گلی صبح بیدار میشیم و میایم سر کار و بعدش هم دانشگاه و شبها کلی خودمون رو لوس میکنیم واسه بابایی خان و عجیییییییییب نازمان خریدار دارد . حال میکنیم ...
مامانی از صبح تا شب یک نفس گرسنه است ... چرا هر چی می خورم سیر نمیشم ؟؟؟ اما خیلی مواظبم ... با هم کلی قدم میزنیم و کلی فعالیت داریم ... خلاصه اینکه یه نی نی دارم گل منگلی ...
نمیدونم پسری یا دخمل ؟؟؟ دیگه فرقی نداره . انگار همه چیز فقط توی یه کلمه ثبت میشه اونم ( سلامتیه )، همین .
مامانی قبل از بارداری خیلی واست خرید کرده اما از وقتی گل منگلی ترین نی نی دنیا اومده توی دل مامانش ، مامان خانوم هیچی برات نخریده ... حالا عادت میکنی ... غزل است دیگر ...
ولی نینی گلی خداییش ، 1 ) خیلی وقت نداریم 2) نمیدونم پسری یا دختر ؟ 3 ) اولین خریدت باید حتما با بابایی باشه که هی بابایی وقت نمیکنه زود بیاد . وگرنه دوست داریم شدیییییییییییییییییییییییید .
راستی شاید نینی گلی توی دل مامانش ، تنها نباشه .... خخخخخخخ شاید دو تا نی نی گلی داشته باشیم ...
بهله ... خانوم دکتر گفته ... البته ایششششششششالا شنبه معلوم میشه ... شنبه من وشما و بابایی سه تایی ، شایدم چهارتایی میریم با هم دکتر واسه سونوگرافی بررسی رشدجنین و ضربان قلب .
مامان قربون قلب کوچوت بره ... ایشششششششششششالا که حالت حسابی خوبه ...
راستی فریباگلی خداوند عمرت دهد ... ایشششششششالا که یه زایمان راحت داشته باشی ... این پیشنهاد خوردن به عالی بود ... عااااااااالی .... فعلا که خیلی خوبم ... ایششششششالا که خوب بمونم ... روزهام داره بهتر میگذره ...
ایشالا روزهاتون خوب بگذره ... پر از شادی و شکلات وخنده ...