بندر عباس ......
سلااااااااااااااام . جاتون خالی . عاااااااااالی بود . هوا خوبه خوب بود . بهاری ، نه سرد نه گرم ، صبح ساعت 6 پرواز داشتم و حدود 7:40 رسیدم . تو هواپیما صبحانه خوردم واسه همین گرسنه نبودم ، وقتی دستگاه و بسته ها رو تحویل گرفتم و رفتم دنبال کارهای شرکت تا ساعت 2 در گیر بودم . بعدم رفتم هتل و نهارو دوش و یه ذره خواب تا ساعت 6 عصر . اماده شدم رفتم خرید ...اول یه کفش خوشمل از سیتی سنتر خریدم ، واسه اینکه بدونه مامانی همیشه به یادش بوده ، اینا هاااااااااااش : خلاصه کلی ذوق کردم و واسه بابایی هم یه سوغاتی خریدم ... دستمال گردن ... واسه خودمم واااااای باورتون نمیشه ... از دست این نی نی سایت ...آدم جو گیر میشه ... فریبا جون ، ببین تقصیر تو هم ه...
نویسنده :
غزل , باباییش
17:16