زندگی عشقولانه من زندگی عشقولانه من ، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره
پرنسس رویایی ما پرنسس رویایی ما ، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

رویای واقعی

یه روز برفی تو شهر گل وبلبل

من اووووووومدم ..... سلام ، من دیروز یعنی جمعه اومدم ، دوباره برگشتم تهران وتنهاییهام شروع شد .البته پیشی گلم هست اما مامانم وبابام و اجی کوچولوی نازم نیستن که ، تازه خان داداش و داداش گلی و اجی بزرگه و بچه ها شون واینا هم نیستن . خلاصه اینکه من اصلا اصلا اصلا تهران رو دوست ندارم و یکی از ارزوهام برگشتن به شیرازه .اما نمیشه ، چون که پیشی خان فقط تهران رو دوست داره . جای همتون خالی عالیییییی بود ، خیییییلییییی خوش گذشت . کلی گشتیم و دید وبازدید و نذری هم داشتیم ، ابجی بزرگه نذری داشت وما رفتیم کمک ، انقدر کمک کردیم وبوی غذا بهمون خورد که دیگه سیر شدم ویه ذره هم نتونستم زرشک پلوی خوشمزشونو بخورم . اما واااااااای جاتون خالی فردای همون ر...
15 دی 1392

میخوام برم شیراز ... هورا..............

سلام دوستای گلم تو دنیای مجازی. خوبین ؟؟؟ امروز 5 شنبه است ومحل کارم حسابی خلوته . یه خبر خوب دارم با دوست جونم رویا میرم شیراز. اول به بهار گفتم اما اون خنگول گفت   ( کار دارم و از این حرفا ) . منم . خلاصه نیومد دیگه . حالا با اون یکی دوستم میرم . ایشالا تاآخر هفته میمونم و عکساشو میزارم براتون . ...
5 دی 1392

کریسمس

  کریسمس مبارک به همه دوستای گلم . مخصوصا مهرآیین عزیزم . با یه دنیا عشق خیلی دوست دارم میدونم حتما امروز اینجا میای و اینو میبینی بهت خوش بگذره ... ...
4 دی 1392

قصر کوچولو واسه فاطمه خانوم

سلام . بالاخره کارهام تموم شد . اینم عکساش :اولیش یه قصر کوچولو و بعدیش بند لباساشه اخریشم گهواره نی نی که بند لباساشو روش آویزون کردیم و اون اخری هم پشت دریه ، البته این نی نی ما با اینه دختره اما مامانش وسایل پسرونه دوست داره . ایشالا که نی نی همیشه سالم باشه و واسه مامان و بابا خوش قدم باشه . عکسها تو ادامه مطلب ...
24 آذر 1392

تولد یه نی نی جدید ...

سلام خوشگلا . یه مدت چیزی ننوشتم . دوست جونام درگیر یه هدیه  یواسه یه نی نی جدیدم . ایشالا تمام کاردستی هایی که براش درست میکنم رو براتون میزارم . هنوز نی نی مون اسم نداره دیروز به دنیا اومده ، تپل خانوم کلی لپ داره ولی مامان جونش میگه باید بتونم بلند بشم و نگاهش کنم و ببینم چه اسمی بهش میاد . ایشالا خدا قسمت همه اونایی کنهکه نی نی میخوان .   ...
21 آذر 1392

سفر به شیراز

سلام دوستای دنیای مجازی اما واقعی خوبین ؟ تو این تعطیلی شهادت امام حسین و عاشورا وتاسوعا من با کلی اصرار بابایی رو راضی کردم با قطار بریم شیراز . تنبل خان مشگفت راه دوره یا با ماشین خودمون بریم یا با هواپیما . خلاصه راضی شد چون فایده نداشت واسه دو روز واشین رو این همه راه ببریم و بلیط هم نبود . خلاصه بابایی اخرش گفت : وراضی شد بریم . من ، بابایی . واااای وقتی رسیدیم همه سورپرایز شدن ، اخه نمیونستن . مامان گلی وقتی دررو باز کردن و من از خوشحالی گریه کردم . ( امام حسین جونم ببخشید اخه مامان گلی رو خیلی وقته ندیده بودم ) اینم منم . خلاصه جای همه خالی  . اینم یه عکس از حیاط و حوض ارگ کریم خان . ...
10 آذر 1392