اوضاع بهتر شد یا نه ؟ شما بگین ....
سلام ...
از همتون ممنون که کلی کمک کردین و یادم دادین چی بخرم و چی نخرم |،اقا چاکریییییم شدییییید
دیروز یه خونه دیدم که عاشقش شدم ..نوساز ... در حدی که داشتن کابینت میزدن ... چه حالی میده روکش های گاز و هود روش هستش هنوز و کل پکیج خونه رو نمایندگی روز قبلش تازه نصب کرده بود ... واسه اینکه رنگا خشک بشه پنجره رو باز گذاشته بودن ... حال کردم ...نوساز در حد تیم ملی ... دقیقا تک تک خانومهای خانه دار متوجه میشن نوساز بودن واسه اثاث کشی اونم تو عید چه حالی میده ... رااااااااااااستی : تراس دارد توووووووپ ، از اونا که دلم میخواست ، خیلی بزرگ نیست اما همینکه هست و تمیزه و میشه کف تراس یه موکت پهن کرد و صد البته تو دیوارش میخ میره واسه اینکه بتونم سنتی هام و گلدونام رو اویزون کنم میلیون تا خوبه . اخه تو این خونه دیوار تراسش بتونیه و نمیشه میخ زد و حتما دریل و پیچ و رول پلاک میخواد ... بابایی هم که معرف حضورتون هستن ... خخخخ
در هر حال خوشحالم ...سه خوابه است یه خواب معمولی داره که تراسش توی همین اتاقه و واسه تخت خودمون ومیز ارایش جاداره و کمد دیواری واسه لباس ... یه خواب داره که یه ذره کوچیکتره و کمد دیواری داره واسه رخت خوابها و باقی وسایل ... و یه خواب داره کوچولو موچولو ، بدون کمد دیواری و ایششششششالا میشه اتاق نینی گلی جاااااااااان خودم ... حمام ودستشویی هم جای کاملا خوبیه که پشت یه دیوار کاذب هستش و اصلا معلوم نیست . مخصوصا اینکه حمام یه قسمت واسه لباسهای چرک داره که خیلی عالی و خوبه و سبد لباسها رو میشه توش قرار داد ... خلاصه اینکه همه چیز خوبه و
حالا.... یه چیزی میگم شما هم با من بلند صلوات بفستین :
یادتون که هست کارهای نکرده غزل ؟ اسم نینی و زایمان و انتخاب بیمارستان و خرید سیسونی و .....
وحالا ، اضافه میشود :
خرید سه تا پرده برای اتاق خوابهای جدید ... خرید یک دست مبل زیرا که پذیرایی این خانه عظمت دارد ...خرید پرده پذیرایی ... خرید یک عدد فرش شبیه و یا به امید خدا دقیقا ست فرش خودم ... رومیزی برای میز نهار خوری که به دلیل کوچکی این خونه تا حالا جمع شده بود و صد البته اثاث کشی دراخرین هفته اسفند ... و همچنان غزل رو دارد شدیییییییییییید .
من چه کار کنم خووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو ؟؟؟؟؟
مامانم گفتن قول مردونه میدن که خودشون همه کارهامو تو یک هفته اخر اسفند ودو هفته اول فروردین انجام میدن ... به همراه مریم گلی ایششششششششششششالا ...
قربون مامان گلی خودم برم که همیشه جور خنگول بازی های منو میکشه ... به خدا ... صد بار مامان گلی گفتن بچه جان کم کم کارهاتو شروع کن ... منم که میشناسین ... گوش نکردمو هی گفتم زوده ... حالا مانند ... در گل مانده ام .
اما همینکه تکلیفم روشن شد عالیه فعلا ... خداروشکر .همینکه میرم از تهران به کرج یعنی شهری که دوستش دارم و خونه هم خوبه و میدونم که هفته اخر اسفند اثاث رو میبریم خوبه ... ارامش بهم میده .
خوب دوست جونام خواستم خبر بدم که بدونین ایشالا کم کم دارم شروع میکنم . فردا ساعت دو با بنگاه قرار داریم واسه معامله و ایشالا بعدش میریم اندازه های پرده رو میگیریم که بدم واسم بدوزن .
الان دیگه من میرم تا سندهای این ماه شرکت رو بزنم ... ایشالا که همه چیز خوب پیش بره ...
طبق معمول همیشه :
زندگیمون پر از شادی و شکلات وخنده