زندگی عشقولانه من زندگی عشقولانه من ، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره
پرنسس رویایی ما پرنسس رویایی ما ، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

رویای واقعی

اوضاع بهتر شد یا نه ؟ شما بگین ....

1393/12/9 14:07
نویسنده : غزل , باباییش
713 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ...شـ ـكلـك هاے پـ ـادشـاه وَ مـَ ـلکـ ـه

از همتون ممنون که کلی کمک کردین و یادم دادین چی بخرم و چی نخرم |،اقا چاکریییییم شدییییید

دیروز یه خونه دیدم که عاشقش شدم ..نوساز ... در حدی که داشتن کابینت میزدن ... چه حالی میده روکش های گاز و هود روش هستش هنوز و کل پکیج خونه رو نمایندگی روز قبلش تازه نصب کرده بود ... واسه اینکه رنگا خشک بشه پنجره رو باز گذاشته بودن ... حال کردم ...نوساز در حد تیم ملی ... دقیقا  تک تک خانومهای خانه دار متوجه میشن نوساز بودن واسه اثاث کشی اونم تو عید چه حالی میده ... رااااااااااااستی : تراس دارد توووووووپ ، از اونا که دلم میخواست ، خیلی بزرگ نیست اما همینکه هست و تمیزه و میشه کف تراس یه موکت پهن کرد و صد البته تو دیوارش میخ میره واسه اینکه بتونم سنتی هام و گلدونام رو اویزون کنم میلیون تا خوبه . اخه تو این خونه دیوار تراسش بتونیه و نمیشه میخ زد و حتما دریل و پیچ و رول پلاک میخواد ... بابایی هم که معرف حضورتون هستن ... خخخخ

در هر حال خوشحالم ...سه خوابه است یه خواب معمولی داره که تراسش توی همین اتاقه و واسه تخت خودمون ومیز ارایش جاداره و کمد دیواری واسه لباس ... یه خواب داره که یه ذره کوچیکتره و کمد دیواری داره واسه رخت خوابها و باقی وسایل ... و یه خواب داره کوچولو موچولو ، بدون کمد دیواری و ایششششششالا میشه اتاق نینی گلی جاااااااااان خودم ... حمام ودستشویی هم جای کاملا خوبیه که پشت یه دیوار کاذب هستش و اصلا معلوم نیست . مخصوصا اینکه حمام یه قسمت واسه لباسهای چرک داره که خیلی عالی و خوبه و سبد لباسها رو میشه توش قرار داد ... خلاصه اینکه همه چیز خوبه و

حالا.... یه چیزی میگم شما هم با من بلند صلوات بفستین : شکلک های شباهنگShabahang

یادتون که هست کارهای نکرده غزل ؟ اسم نینی و زایمان و انتخاب بیمارستان و خرید سیسونی و .....

وحالا ، اضافه میشود :

خرید سه تا پرده برای اتاق خوابهای جدید ...شکلک های شباهنگShabahang خرید یک دست مبل زیرا که پذیرایی این خانه عظمت دارد ...خرید پرده پذیرایی .شکلک های شباهنگShabahang.. خرید یک عدد فرش شبیه و یا به امید خدا دقیقا ست فرش خودم ...شکلک های شباهنگShabahang رومیزی برای میز نهار خوری که به دلیل کوچکی این خونه تا حالا جمع شده بود شکلک های شباهنگShabahangو صد البته اثاث کشی دراخرین هفته اسفند ... شکلک های شباهنگShabahang و همچنان غزل رو دارد شدیییییییییییید .

من چه کار کنم خووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو ؟؟؟؟؟

مامانم گفتن قول مردونه میدن که خودشون همه کارهامو تو یک هفته اخر اسفند ودو هفته اول فروردین انجام میدن ... به همراه مریم گلی ایششششششششششششالا ...

قربون مامان گلی خودم برم که همیشه جور خنگول بازی های منو میکشه ... به خدا ... صد بار مامان گلی گفتن بچه جان کم کم کارهاتو شروع کن ... منم که میشناسین ... گوش نکردمو هی گفتم زوده ... حالا مانند ... در گل مانده ام  شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز .

اما همینکه تکلیفم روشن شد عالیه فعلا ... خداروشکر .همینکه میرم از تهران به کرج یعنی شهری که دوستش دارم و خونه هم خوبه و میدونم که هفته اخر اسفند اثاث رو میبریم خوبه ... ارامش بهم میده .

خوب دوست جونام خواستم خبر بدم که بدونین ایشالا کم کم دارم شروع میکنم . فردا ساعت دو با بنگاه قرار داریم واسه معامله و ایشالا بعدش میریم اندازه های پرده رو میگیریم که بدم واسم بدوزن .

الان دیگه من میرم تا سندهای این ماه شرکت رو بزنم ... ایشالا که همه چیز خوب پیش بره ...

طبق معمول همیشه :

                                   زندگیمون پر از شادی و شکلات وخنده 

                                                    

پسندها (2)

نظرات (9)

سمي
9 اسفند 93 14:27
چقدر خونسردي غزل جون من فقط پوشك ني نيمون رو نخريدم همش استرس دارم كه اگر بخوام ساكش رو ببندم يه چيزش ناقصه حالا تو اين همه كار رو كي مي خواي انجام بديتو رو خدا يه كم عجله كن باز الهي شكر كه سر حالي .من كه بدجور احساس تنبلي وكسلي مي كنم
غزل , باباییش
پاسخ
واااااای سمی جدی ؟؟؟ بابا زرنگ .... ای ول ... اخه سمی جان همش خواهرم دوست داره بیاد نظر بده و هی التماس میکنه هیچی نخر ... اما منم تنبلم خوووو . معلومه که ... حداقل تخت و کمد رو هم سفارش ندادم ... ایشالا هفته اخر برم واسه اثاث کشی و بعدش هم تو هفته اول و دوم عید خرید میکنم ... واااااااااای سمی
مامان لیلی
9 اسفند 93 15:43
عزیزی غزل جان.... خداروشکر که خونه ی دلخواهت پیدا شد و اونم با یه تراس که بشه میخ زد نه رول پلاک.... امیدوارم همه ی کارهات به زودی زود تموم بشه خدا همه ی مامان هارو برامون نگه دارن....خیلی وجودشون باعث آرامش ماهاست شما هم مواظب خودت و نی نی گلی بدون اسم باش
غزل , باباییش
پاسخ
خوب اسم نداره ... تازشم کارهام میلیون تا مونده ...چه کار کنم ؟ چرا نمیشه خووو ؟
مامان و بابایی دخمل بلا
9 اسفند 93 16:52
سلام غزل جون گل و بامزه فندق کوچولوی خودمون عزیز دلممممممممم خوشحالم که خونه به این تمیزی و شیکی گیر آوردی .... وااااااااااااااای خونه نوساز چه حالی میده , تمیز و ماه ... قربون خوش قدم خانومم بشممممم که با اومدنش مامانی رفته شهر مورد علاقش و یه خونه خوب ... غصه نخور عزیز دلم , مامان گلی شما و مریم گلیتون میان و کارهاتو ردیففففففففف میکنن ... همه چی عااااااااااااالی میشه .... اما یه چیزیم بگما تنبل خانوم , بابا این بیچاره ها کم کار نکرده داشتی واسه انجام دادنشون , رفتی یه خونه گرفتی که صد تا کار اضافه هم داره روشششش ؟؟؟ خیلی راحتی تو دیگه والا خیلی رو داریا همینه آقای بابایی خیلی رو نمیده بهت دیگه شووووووووووووووووخی کردم بابااااااااا .... خوب میکنی اصلا , به سیاه و سفیدم دست نزن , بزار خودشون همه چیز رو مرتب کنن و تو فقط کیففففففففففففش رو بکن راستی عزیز دلم راجع به پاسخ اون کامنته بود توی پست قبلی , جونم واست بگه که اصلا نگران شیر دادن و پریدن شیر به گلوی بچه و اینها نباش .... اون جمله مامانت بود که گفتی ؟؟؟ نوش جونت , منم باهاش موافقم بعد هم اینکه عزیزمممممم همه اولش تقریبا هیچی بلد نیستن و بیسوات بیسواتن ... حالا ببین یه کم که بگذره از حمام کردن و پوشک کردن و شیر دادن بگیر تا لباس پوشوندن و بقیه چیزها اونقدر وارد بشی که نگووووو و نپرس .... اصلا نگران چیزی نباش ... منم مثل تو بودم , واقعا چیزی بلد نبودم , اولین باری که میخواستم خودم فاطمه رو پوشک کنم وقتی یادم میاد از خنده میمیرم این چسبای بغل پمپرزا هست , فکر کردم یه روکشی چیزی داره که باید بازش کنم تا بعدا چسب بشه , اومدم روکشش رو بکنم به اصطلاح خودم که کل چسب پمپرز کنده شد اومد توی دستم , خیالم راحت شد کلا اونوقت منه به این با استعدادی توی یه ماهگی فاطمه رو خودم به تنهایی حموم میکردم اونقدر وارد شده بودم به همه چی .... پس اصلا نه غصه بخور و نه بترس .... شیر که میپرید به گلوی فاطمه دیگه نگو , اون بچه زود حالش جا میومد , حالا همه آب قند واسه من درست میکردن بس که ترسیده بودم ... راستی غزل جون عزیزم یادت باشه برای سیسمونیت یه فینگیر یا همون " پوار بینی " و یه اسپری بینی و یه تب سنج دیجیتال که زیر بغل نینی میزارن هم بخری که بعدها لازمت میشه در مواقع اضطراری ... شیر هم اگه پرید گلوی نی نی گلی که حتما پیش میاد , اصلا نترس و دست و پات رو گم نکن , هیچی میشه , سریع روی دستت دمرش کن و آروم بزن پشتش , اگه دیدی شیر رفته توی بینیش و سخته واسه نینی نفس کشیدن , سریع فینگیر رو بیار و یه بار به بینیش بزن , شیرها میاد بیرون و راحت میشه نینی گلی ..... تو بهترییییییییییییییییین مامان دنیا میشی غزل جونی .... نگران هیچی نباش .... حالا هم برو دنبال سندها فدات بشم .... ببخش پر حرفی کردم ... میبوسمت ...
غزل , باباییش
پاسخ
ایششششششششششالا ... یعنی واقعا میشه غزل کارهای نینی گلی رو یاد بگیره ؟؟؟
مينا مامان اميرعلي
9 اسفند 93 17:12
خونه نو مبارك... ايشالله زندگيتون هميشه پر از شادي و سلامتي باشه
غزل , باباییش
پاسخ
ممنونم گلم ... واسه شما هم همینطور
مژگان
10 اسفند 93 13:58
ای جان. مبارکت باشه عزیزم. خونه ی به این ماهی دیدن داره هاااااا ان اشاالله به سلامتی. راستی خبر داری الناز جون (وبلاگ سیندرلا) هم مادرشوهر شده هم مادرزن؟؟؟ دوقلوها یکیش دخمله یکیش پسری!
غزل , باباییش
پاسخ
واااااااااااااای جدی .... یعنی دسته اول ترین خبرهارو باید از تو گرفت .... خبرگذاری واحد مرکزی خبر - مژگان . ررررررررررم خخخخخخخخخخخ خداییش من رفتم واسه زایمان باید شماره موبایلمو بده به تو ... این جوری از نینی وبلاگ عقب نیستم ... ممنوووووووووووووووون میلیون تا بووووووووووس
مامان مبینا
10 اسفند 93 14:33
غزل جونم سلام خوبی خواهری؟نینی خوبه؟ وای ک خواهری واست خوشحالم ک خونه دلخواهت رو پیدا کردی هورااااااااا. نه بابا اون طور ک فکر میکردم تنبلم نیستیاااااااا . مطمینم با کمک خواهری ومادری همه کارا سر موقع ردیف میشه. بووووووس
غزل , باباییش
پاسخ
چاااااااااکریم
مامان مبینا
10 اسفند 93 14:36
پست قبلی رو خوندم اما اینقدر مبینا پای سیستم اذیتم کرد ک نتونستم کامنت بذارم ایشالله سر فرصت باز میام پیشت ایشالله نینی جان ک دنیا اومد میفهمی چی میگم غزل جانم. بوووووس
مامان لیلی
10 اسفند 93 16:00
سلام عزیزم.... آنیتا تو مسابقه ی نی نی عکس شرک کرده.... اگه به ما لطف کنی و بری بهش رای و امتیاز بدی ممنون میشیم اگه هم نه که بازم عزیز و مهربونی سایتشم تو پست جدید برا آنیتا گذاشتم...نحوه ی رای دادن هم گفتم... هر وقت دوست داشتی میتونی بری بازدید کنی
غزل , باباییش
پاسخ
چششششششششششششششم چرا که نه .... انیتا گلی باید اول بشه
مامان لیدا
10 اسفند 93 17:43
خونه نو مبارک باشه غزل جون خب کار اصلیتو انجام دادی خدارو شکرررر دست مامان مهربون هم درد نکنه این استرسا هم شیرینی خاص خودشو داره و مطمئن باش که دلت واسه این روزها تنگ میشه و یادشون که میفتی شاد میشی.
غزل , باباییش
پاسخ
ممنونم عزیزم .... ایشالا که این روزها زود بگذره و کارهام تموم بشه ...