غزل دست به کارمیشه ...
سلام به همه ... نینی گلی جان سلام ...
دیروز بابایی رفت بنگاه و من و نینی گلی هم سرکار بودیم . کارهای بنگاه که تموم شد و بعدش تا عصر درگیر انتخاب رنگ کابینت و پکیج و اندازه گیری پرده و ... بود. امروز هم که از صبح همچنان درگیر باقی کارهاست و کارهارو دائم با مامانی چک میکنه ... بابایی گلی ...
خلاصه اینکه کار خونه تموم شد و جمعه ایشالا با بابایی گلی میریم واسه خرید پرده اتاق ها و پذیرایی .
بهله ... نینی گلی جان بعدشم میریم واسه سفارش تخت شما و ایشالا بعد از سفارش تخت و کمد میریم واسه پرده اتاق شما ...
خوب نینی گلی جان مامان ، ایشالا اینا مهم ترین کارهاست و بعدش هم خرید شماست که اون دیگه توی تعطیلات عید با خاله و مادری انجام میدیم ...
دوستان ... من از همین تریبون به همه اعلام میکنم وقول میدم که قبل از سیزده به در همه کارهام رو کرده باشم ... به قرعااااااااااااااااااااان ...
واسه اسم نینی گلی هم داریم به توافق میرسیم . ازبین سی وشش تا اسم کاندید شده رسیدیم به هفت تا اسم ، که از بین اون اسم ها انتخاب میشه ایشالا ... اخه واسه سیسمونی مامان غزل میخواد اسم نینی گلی رو ، روی گیفتها بنویسه و باید ایشالا تا اردیبهشت اسم نینی گلی جان معلوم بشه . البته جشن سیسمونی خیلی ساده و بدون تجملات خاص برگزار میشه ... هم مامانی وقت نداره ، هم نمیخوام خیلی درگیر جشن بشم . یه عصرونه و نوشیدنی ... اونم چون مادر شوهرجان خیلی دوست دارن . به احترام ایشون میگیرم .
هر وقت نبودم فریبا گلی ازم دائم خبر داره ...
البته اگررررررررررررررررررررررررررررررررر نگرانم میشین ...
هر کی هم نگران نمیشه بگه کلا حذفش کنم ... والاااااااااااا ... من به این خوبی .ماهی . خانومی .
بازم اگه خبر خاصی شد میام میگم . ایشالا که زندگی همه پر باشه از شادی وشکلات وخنده ...