زندگی عشقولانه من زندگی عشقولانه من ، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره
پرنسس رویایی ما پرنسس رویایی ما ، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه سن داره

رویای واقعی

هویجوری ها ...

1393/10/14 14:51
نویسنده : غزل , باباییش
409 بازدید
اشتراک گذاری

شـ ـكلـك هاے پـ ـادشـاه وَ مـَ ـلکـ ـه
    سلام ... ببخشید که نگرانتون کردم ...
خوبم ... خداروشکر ... نینی گلی هم خوبه ... در عوض تا بخواین خونه وزندگیم به هم ریخته است ... همه چیز به ظاهر کالا مرتبه اما واقعیتشو خودم میدونم که چه افتضاحیه ... خداییش وقت ندارم اخه از صبح 7،30 که از خونه میام بیرون غیر از شنبه و یکشنبه که هفت خونه ام ، بقیه روزهای هفته حدود 9 شب میرسم که فقط وقت دارم یه چیزی درست کنم واسه شام ... جدیدا من و بابایی واسه نهار غذا از بیرون میخریم ... البته بعضی وقتها مامانی یه حرکتایی میکنه ویه چیزهایی درست میکنه ... ولی فقط بعضی وقتها ... اخه مامانی خیلی خسته است و نمیتونه همیشه وقتی میرسه خونه نهار فردا رو درست کنه ... واقعا سخته کار ، دانشگاه ، نینی ، مسئولیت ...
  اما ..... چیزی نمونده دیگه ... ایشالا مامانی تا اخر اسفند قراردادش تموم میشه و علی رغم اصرار خیلی خیلی شدید اقای رییس نمیخوام قراردادم رو تمدیدکنم البته اگه قبول کنن ...اخه کارمند به این خوبی خندونک... میخوام یه مدت به دور از همه کارکردن ها با آرامش فقط به نینی فکر کنم ... بابایی هم که شدیدا موافق این موضوع هستن ... ایشالا اسفند کارهای خونه تموم میشه و میریم خونه جدید و حسابی همه چیز تمیز میشه ... البته منو که میشناسین ... شاید نظرم عوض شد ... بعدشم استراحت وخرید تکمیلی سیسمونی و بعدشم ایششششششششالا شما صحیح وسالم تشریف میارین و مامانی خوشبختیش با داشتن نینی گلی تکمیل میشه ... بعدشم ببینم خدا چی میخواد ؟؟؟ خدای بالای سرمون هیچ وقت واسه بنده هاش بد نمیخواد ...  
ایشالا خدا بخواد خاله مرمر و مامان گلی و باباگلی اواخر اسفند واسه اثاث کشی و کمک به مامانی میان و بعدش خاله مرمرتا زایمان مامانی پیشش میمونه ...
روزهام فعلا با این رویا سر میشه ...
راستی دیروز رفتم دکتر ... قرار شد دیگه فولیک اسید نخورم و به جاش یه سری ویتامین بخورم وبعدشم برم واسه غربالگری مرحله دوم ، یه سری هم ازمایش دارم معلوم نیست چیه که چهار صفحه دفتر چه ام رو پرکرده ؟؟؟ چقدر هم از منشی گنده دماغ مرکز سونوگرافی بدم میاد و انگار حسم رو میفهمه چون تو قیافه ام حتما معلوم میشه ازش بدم میاد ... خخخخخ ... صدای قلب نینی گلی رو بازم شنیدم وبازم رفتم رو ابرها .این چه حسیه که اینجوری ادم به ژرفای خیال میکشونه ؟؟؟ چقدر قشنگه ...
دوستای گلم ، حسابی مواظب خودتون ونینی هاتون باشین ... مامان بردیا گلی ممنون که نگرانم میشی ... فریبا جونم بیا بنویس چه خبره ؟؟؟  نگرانم ...

واسه همتون ارزوی ارامش وعشق رو دارم .ایشالا زندگیتون پر از شادی و شکلات وخنده                   
 
 

پسندها (1)

نظرات (7)

زهرا
15 دی 93 12:36
سلام غزل جونخوبی؟نی نی گلی خوبه؟ چقدر خوبه که تا آخر امسال میری سرکار،دیگه واقعا وقتشه به خودت و نی نی گلی برسی راستی رولان الآن حراج 70درصدی زده،قیمتاش فوق العاده شده مامانم خیلی هوله،زود رفته واسه نی نی آینده من چندتا تیکه خریده رولان جنساش عالیه،فقط قیمتش کمی بالاست که با این تخفیف 70 درصدی فوق العاده شدن،حتما یه سر بزن روزای خوبی داشته باشی
غزل , باباییش
پاسخ
ممنون که گفتی ... اره حتما سر میزنم
مامان دردونه
15 دی 93 13:36
خداروشکر که غزل جون حالش خوبه خوبه و نی نی نازش هم خوبه عزیزمی با این تنبلی که گفتی....
غزل , باباییش
پاسخ
فدات شم ...
مامانی دخمل بلا
15 دی 93 14:18
سلام غزل جونی گل و ناز خودم خوشحالم خودت و نینی گلی خوبین ... بابا کم پیدا ... بابا مشغله .... خونه زندگی من هم علیرغم طاهر مرتبش , باطن نداره و فقط هم خودم میدونم توش چه خبره همشم تقصیر فاطمه گلیه که میچسبه به پاهای من موقع کار کردن و فقط اشک میریزه راستی فریبا جون نینیش به دنیا اومده ؟؟؟ وبلاگ یکی از دوستان دیدم انگار نفس جونی اومده ؟؟؟ آره ؟ دوستت دارم و میبوسمت .... پیش ما هم بیا ...
غزل , باباییش
پاسخ
ممنونم عزیزم میای سر میزنی ... نمیدونم به دنیا اومده یا نه ؟؟؟ یعنی به دنیا اومده من خبر ندارم ؟؟؟ نههههههههههههههههه... من چرا خبر ندارم ؟؟؟؟؟
مامان بردیا اریایی
16 دی 93 13:18
سلام غزل جونم خلی خوشحال شدم که اومدی و دوباره نوشتی و نی نی گلی هم حالش خوبه خدارو شکررررررررررررررررررررررررررررررر
غزل , باباییش
پاسخ
ممنونم دوست جونم اا خیلی خسته میشم خیییییییییییلی دلم واسه نینی گلی میسوزه فکر کن من از 7:30 صبح تا 9 شب بیرون از خونه هستم ...
مامان بردیا اریایی
16 دی 93 13:21
ای بابا این خونه ها هم هرچقدر بهش برسی بازم بهم ریخته است تو که دیگه الان نی نی تو شکمت داری نباید به خودت خیلی فشار بیاری ولش کن زیاد توجه نکن همین که ظاهرش خوبه کافیه و خیلی بهتر که دیگه قراردادت روتمدید نمیکنی بشین خونه به نی نی و باباییش برس
غزل , باباییش
پاسخ
واااااااااای دیدی هرکاری میکنی بازم داغونن .... اییییییی ادم رو کلافه میکنن ...
مامان بردیا اریایی
16 دی 93 13:21
ممنون بابت تشکرت ما شما و نی نی گلی رو دوست داریم و برامون مهمین
غزل , باباییش
پاسخ
بابا .... خوب خجالتمون دادی که ...
معصومه
18 دی 93 14:03
سلام عزیزم،خداروشکر که همه چی خوبه،،،،بارداری خودش خسته کنندس بخاطر بهم ریختن هورمونا کارای خونه هم بماند، در ضمن من توی لاین و وایبر با فریبا در ارتباطم نی نی فریبا جون نفس عزیز بدنیا اومد،سالمن هر دوشون،فعلا وقت نکرده بنویسه،عزیزم.۳۶ هفته بود اومد
غزل , باباییش
پاسخ
ممنون که خبر دادی ... اره ... اخه لاینشو دارم ... ناقلا ... لاینت رو به منم بده